وقتی تو مال منی ، وقتی در لحظه های دلتنگی در کنارمی ، دیگر چه آرزویی داشته باشم از خدا . . .
وقتی عاشقانه مرا میخواهی ، همیشه و همه جا هوای مرا داری ، دیگر چه بخواهم از این دنیا . . .من در این دنیا هستم و تو در کنارم ، اینهمه عشق است در برابر چشمانم . . .وقتی گلی مثل تو در باغچه دلم شکفته ، یک گلستان است که در دلم نهفته
و اینجاست که عطر حضورت همان هوای نفسهای من است و با این نفسهاست که عاشق مانده ام ، تو مال منی و من از همه کس بی نیاز مانده ام . . . وقتی در لحظه های خواستنت تو را در کنار خودم دارم ، چرا به دنبال تو بیایم ، تویی که همیشه در قلبمی و میتپی برای عشقمان . . . تو در خانه عشقمی و من تکیه گاهت ، عشق من خیلی میخواهمت . . . این تو بودی که به من عشق دادی ، نفس دادی ، این تو بودی که معنای زندگی را به من یاد دادی
این تو بودی که محبتهایت مرا عاشق کرد ، مهربانی هایت مرا اسیر دلت کرد . . . این تو بودی که مرا به اوج بردی ، دستانم گرفتی و مرا تا آنجا که هر دویمان آرزو داشتیم بردیوقتی یکی مثل تو را دارم ، چرا باید از غم و غصه بنالم ، همیشه شاد میمانم و آواز عاشقی را میخوانممن از دنیا گذشتم به خاطر تو ، تو از دنیای خودت گذشتی به خاطر من ، ما هر دو از همه چیز گذشتیم تا رسیدیم به هم ، و میگذریم تا برسیم به قله عشق با هم . . .
با هم در کنار هم ، مثل همیشه ، همیشه عاشق هم !
تقدیم به شیویدم (سجاد)
سلام به دوستای عزیزتر از جانم که تعدادشون زیاده از دستم خارج شده
میترسم دونه دونه نام ببرم کسی رو جا بندازم اما بهناز جان دختر خاله ی کوچولومون
(از لحاظ جثه :) )متفاوته و جاش تو قلب ما همیشه بیادشیم و نگرانش
حتی اگه خودم نباشم از مهسا میپرسم جویای حالتون هستم مشکلاتتون برام مهمه و وقتی میشنوم ناراحت میشم البته جز دعا کاری ازم بر نمیاد
برای همه آرزوی موفقیت میکنم کاش همیشه شادیهاتون رو ببینم
اما هدف اصلی از نوشتن این مطلب یه موضوع دیگه هم هست
چی ؟
شهریور ماه سال 89 یعنی دو سال پیش من تصمیم گرفتم
یک کلبه ی کوچیک توی این فضای بزرگ مجازی بسازم که هر وقت دلتنگ ماه شبهام میشم
بیام و توش بنویسم و هزار البته حالمو عوض کنم
2 سال از اون روز میگذره و امروز این کلبه شده مکانی برای ابراز دلتنگی های منو مهسام
دوستای مهربونی هم داریم که هر روز یاد ما میکننو در کلبه رو باز میکننو میام تو خونه ی
خودشون قدمشونم روی چشم
خلاصه دلم میخواست این جمله هارو به عنوان یادگاری بنویسم
تا همیشه یادمون باشه این کلبه ی کوچیک روزهاست که لبریز از عشق و علاقست
و به لطفش دوستای ارزشمندی رو پیدا کردیم
و اما ماه من که مدتیه خانوم مدیر اینجاست البته نا گفته نماند خانوم مدیر زندگیه منم هست
مدیر قابل ، باهوش و دوست داشتنی :)
دو سالگی کلبمون رو بهت تبریک میگم گل نازم از خدا میخوام تا وقتی ما هستیم
این کلبه ی کوچولو هم در کنار ما وجود داشته باشه و فرصت کنیم بهش سر بزنیم
دوستدار همیشگی تو ماه من
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
بعدا نوشت مهسا:دوستای گلم نزدیک به یک هفته ای نیستم.اما هرلحظه بیادتونم.راستی به کلبمون سر بزنیدیه وقت خاک نگیره
سلام به همه ی دوستان دوست داشتنی من
لحظه هاتون لبریز از یاد خدا ممنون از نظرات خوندنیتون بی اندازه سپاسگذار که همیشه
به یادما هستید
لحظه های انتظار سجاد تموم شد فردا ۳۰ روز مرداد زیبای خداست
روزی که مدتهاست انتظار اومدنشو میکشم
شبهای انتظااااار
ماه اسمونم فرشته ی زیبام همدم لحظه های دلتنگی دلشوره و بی قراری سجاد
۲۳ سال پیش توی این روز به دنیا اومد
این روز قشنگ برای من مقدسه چون خدای مهربونم توی اون روز اون ساعت و ثانیه ی
زیبا فرشته ی خودشو از اوج اسمون برای من فرستاد و من رو
لایق داشتن این مخلوق مهربونش کرد و من همیشه به درگاهش سجده میکنم
مهسای من بهترینم از صمیم قلب میگم تولدت مبارک .هم تولد تو و هم سالگرد
تولد این عشق زیبا که سه ساله شد
برای وجودت ارزوی سلامتی میکنم از خدا میخوام فرشتمو مثل همیشه
در پناه خودش داشته باشه
قربون اون دست و پای کوچولوی نینیشم :)
و امااااااااااااااااا مراسم تولد
مرسی از همه ی شرکت کنندگان تو جشن کوچولومون
دوستان از خودتون پذیرایی کنید
بی اندازه دوست دارم عشقم همیشه به یادتم
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
سلام دوستای گلم
عذر میخوام که نمیتونم تک به تک ازتون تشکر کنم به خاطر حضور گرمتون
ممنون که بیادمون هستید و دوستدار تک تکتون هستم
امشب اومدم چند خطی واسه ی فرشته ی مهربونم بنویسم البته یک مقدار
هم جنبه ی اخباری داره چطور ؟ الان عرض میکنم خدمت حضورتون
امروز ۲۵ مرداد بود این روزهای اخر مرداد ماه فصل زیبای خدا برای من خیلی خاصه
یا بهتر بگم خیلی عزیز و مقدسه
۵ روز دیگه خدایی مهربون من یکی از پاکترین فرشته های خودش رو میفرسته روی زمین
این فرشته سالها بعد از تولدش میشه همه ی زندگی من میشه همدم سجاد
من هر سال این روزها رو ثانیه شماری میکنم تا به سی امین روز از مرداد گرم برسم
امسال سومین سالگرد حضور مهسای من تو زندگیمه و من سومین سالیه که
وجود گرم و دوست داشتنیش رو کنارم تو لحظه ها م حس میکنم
خدای مهربونم رو شاکرم که لیاقت داشتن این فرشته ی زیبا رو به من داد
به تمام دوستان عزیز تر از جانم میگم من خوشبخترین مرد دنیام که مهسارو
کنارم دارم و ازتون میخوام تو این شبهای عزیز برای ما دعا کنید
گل نازم مهسای مهربونم سجاد بی صبرانه منتظره بی اندازه دوستت دارم
وعده ی ما ۳۰ مرداد مهمونیییی بزرگ تو کلبمون :)
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
آنگاه که پاهایم می روند و می ایند
نان را ، زمین را
بهار را ، هوا را
از من بگیر
اما خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
سلام به همگی و به ماه اسمونم
ایام به کامتون و لحظه هاتون سرشار از یاد خدا
عذر خواهی به خاطر غیبت های کوچیک و بزرگ البته ماه من بیشتر
سر میزنه و جور سجادو به دوش میکشه در هر حال چراغ کلبمون روشنه حتی اگر دیر من
سر میزنم مخصوصا اگر دلتنگ باشم
امروز و اختصاص دادم به مامانی من مادر ماه مهربونم که خیلی حق به گردن ما داره
من مثل مادر خودم عاشقانه دوستش دارم
همیشه و در تمام حالات لطفش شامل حال ما بوده و شاید تا به اینجا روی ماهش رو ندیدم
اما مهربونیهاش دلسوزیهاش نگرانیهاش همیشه و هر لحظه قابل لمسه
از راه دور و با تمام وجود میگم دوستش دارم و دستش رو میبوسم
ما همیشه محتاج دعای خیر مادرهامون هستیم بهش میگم مامان جانم دعامون کن همیشه و بسیار زیااااد
شاید اینطور تونسته باشم سپاسگذاری کوچیک از تمام مهربونیهاش کرده باشم
تقدیم به مامانی من
من آغاز یک تنهایی بودم.
اما ناگهان؛
تو آمدی.
از کجا بر قلبم نشستی؟ نمی دانم.
شاید از افق روشنایی.
چون کنار فرود تو هنوز غبارو ذرات متراکم نور غلتان بود.
دست مرا گرفتی و بردی.
مرا از میان اندیشه های هیچ
از میان تنهایی های بی پایان گذر دادی.
تا در وجود معلوم خود به خویش پیوندم دهی.
من دستم را با جسارت بر سراسر پیکر تنهایی خود کشیدم.
دیگر وجود تنهایم سرد نبود
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
دســت هایــت ؛
تنــها بـالشـی است ڪـه وقتـی ســـر بر او دارم
ڪــابـوس نمـی بینــم . . .
کوله بارت بربند
شاید این ماه خدا فرصت نابی باشد که به مقصد برسیم
میشود آسان رفت
میشود کاری کرد که رضا باشد او...
ای سبکبال در این راه شگرف!در دعاهای قنوت سحرت .در مناجات خدایی شدنت .هرگز از یاد مبر
من جا مانده که بی حد به دعا محتاجم
مهسا و سجاد:التماس دعا داریم از تمام شما دوستای گلمون
ماه مهمانی خدا بر شما مبارک
چقدر خوب و روشن است نمای چشم های تو
و آب می شود دلم به پای چشم های تو
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
نگاهت که می کنم
هزاران پروانه در دلم بال می زنند،
و من اوج می گیرم
تا آسمان
تا تو...
و از شوق دیدنت
فرو می ریزم باز، مثل باران
جایی روی خاک
تا شاید گلی بروید
بسان عشق...
تقدیم به ماه شبهام (مهسا)
من نمیفهمم چرا هیچ کس برنمی دارد بنویسد از مردهــا
از چشمها و شــانهها و دستهایشــان
از آغوششان
از عطر تنشـان،
از صدایشــان...پررو میشوند؟
خب بشوند.مگر خود ما با هر دوستت دارمی تا آسمـان نرفتهایم؟
مگر ما به اتکــاء همین دستها
همین نگاهها
همین آغوشهـا، در بزنگاههای زندگی
سرِپا نماندهایم؟
من بلد نیستم در سـایه، دوست داشته باشم
من میخواهم خواستنم گوش فلک را کر کند.من میخواهم
مَردَم
حتی اگر مردِ من هم نبود
دلش غنج بزند ازاینکه
... بداندجایی زنـــی دوستش دارد
تقدیم به شیویدم(سجاد)